پرولتاریاومبارزه طبقاتی درجامعه مدرن
علی رستمی علی رستمی

 

رشد وتوسعه جوامع بشری در درازنای تاریخ بسوی نظامهای طبقاتی بمثابه تشکل افراد از لحاظ  اقتصادی وسیاسیواجتماعی از زمانیکه تقسیم کار بوجودامد.  بنام استثمار گرو استثمارشونده تقسیم گردیده است .  این وضع  ،با شکاف بزرگ طبقاتی در نتیجه رشد نیروهای تولیدی بوجودامده است .دراین شرایط وسایل وافزار تولید به اختیار تولید کننده نه بوده اما در تولید سهم فعال دارد.اما کسی که بیشتر از تولید سهم می ببرد کسی است که وسایل وافزار تولید را به اختیار داشته ودرتولیدنفش ندارد .ازاین لحاظ تمام محصولات تولید را متعلق بخود دانسته وانرا برای کسب بیشتر سرمایه بفروش رسانیده ومقدارناچیزی را برای تولید کننده غرض اینکه خودرا دوباره برای تولید اماده سازد، به عنوان معاش برایش می پردازد.  این طبقه استثمار شونده در تمام مراحل تاریخ نقش فعال در جهت رشد وتکامل جامعه بشر ی ایفا نموده که پایه های اساسی ان جامعه را تشکیل می دهد.طوریکه  کارل مارکس اولین متفکر انقلابی جنبش مدرن طبقه پرولتاریای جهان گفته است:"طبقه های اجتماعی  بازیگران اصلی نمایش تاریخ ، وپیکار طبقه ها رانهء اصلی، یا نیروی پیش برندهء جریان تاریخ  است".

همچنان کارل مارکس تذکارداده است که وجود طبقات در طول تاریخ ازجانب سایر جامعه شناسانومتفکران اروپایی مطرح شده است .چنانچه در تاریخ تمدن اروپا درسال 1828 توسط فرانسوا ــ پیرگیومگیزو چنین نوشته شده است:"اروپای مدرن از پیکار میان طبقه های گوناگون جامعه زاده شده است، ومهمترین این طبقه بورژوازی است."

طبقه بور ژ وازی که بعد از انقلاب فرانسه رشد وجهانگیر گردید.باایجادو رشد فابریکه های صنعتی غول پیگرسرمایداریشیوهءومناسبات جدیدی درعرصه های مختلف زندگی انسانها حاکم شد. هستی اجتماعی انسانها که تعین کننده شعور وروان اجتماعی انهامیباشدنیزتغیر نموده؛وانسان نوین در جامعه تحت سیطره نظام استثمار گر سرمایداریبوجودامد. نظام سرمایداری که بر استثمار فرداز فرد بنیان گذاشته شد .در بطن خود طبقه جدیدی را بوجوداورد که برای اعاده حقوق وکسب ارزشهای مادیومعنوی خویش به مبارزه علیه اناغاز نموده والی سرنگونی ان شعار خویش قرار داده است.این طبقه که بنام طبقه پرولترویاپرولتاریا(کارگر)که بنام کارگران صنعتی نامیده می شود،بوجودامد. برای نخستین بار این کلمه در سدهء چهاردهم کاربُرد داشت. این کلمه از زبان فرانسوی که ریشه لاتینی داردبمعنای "فرد" ناتوان که در پایین ترین سطح زندگی بادرامد ناچیزی زندگی میکندیاد می گردید.اما این واژه به مفهوم کلی الی سال 1832 بنام طبقهپرولتر بکار برده نمی شد. اما بعد ازان این کلمه بوسیله اگوستبلانگی یکی از پیشگامان انقلاب فرانستهزمانکه در دادگاه، قاضی  شغل انر پرسان نمود گفت که:"پرولتر هستم، یعنی از سی میلیون فرانسوی ایکه با کار خود زندگی میکنند."

کارگران صنعتی که الی سال 1840 جمعیت کوچک اروپا را تشکیل میداد ،در ادبیات سوسیالیستی به عوض زحمتکشان"کارگر" استعمال میشد.کارل مارکس نیز این طبقه را بنام طبقه فرودست که با درامد کمی زندگی میکند یاد نموده است واین کلمه را در برابر تمام زحمتکشان جامعه  که در فابریکه ها، معدن،زمینوغیره مصروف بودندبه کار میکرفت . او "پرولتاریا" را در مورد کارگران صنعتی به کار برده است. بعدنانگلس در اثر خود در کتاب " موقعیت طبقه کارگر انگلستان(1844) کلمه پرولتاریا را بکار برده است.

ودر اثار مارکس براینخستین بار این کلمه در سال 1843 در متن درامدی به" نقد فلسفهء حق هگل" به کار گرفته شده است. این طبقه بمثابه طبقه پیشتاز درعرصه تولید مادی در جامعه بشری که نیازهای تمام جامعه را براورده می سازد؛واز سوی دیگرتوسط طبقه سرمایدار استثمار میگردد ،منافع ان با منافع اکثریت جامعه گره خوردهوکلید رهایی جامعه را از تسلط غول سرمایه واستثمارفردازفرد بدست دارد .  براین اساس برای رهایی از تسلط استثمارگرانه نظام سرمایداری به مثابه طبقه سازندهء جامعه درمقابل زر وسیمسرمایه وظلماستبدادان داخل  مبارزه سیاسی گردیده، با ایجادوتشکل سازمانهای واتحادیه های اجتماعی واحزاب سیاسی طبقه کارگر به مبارزات خویش اغاز نمودوجهش بزرگ رادراین عرصهبوجوداورد. یکجا با پیش گامان و رهبران طبقه کارگر بین المللی بطور خلاق وعلمیدرمیان توده های عظیم کارگر در سطح جهانی نفوذ کرده موفقیتهای بزرگی را بدست اورداند.توده های  زحمتکش جهان را از مناسبات وشیوه غیر انسانیسرمایداری اگاه ساخته ویطور علمی وتاریخیانرا افشاء ومحکومنموده است.

برای این مقاصد ،اتحادیه کارگری برای نخستین بار درسال1725 در انگلستان بر علاویه ممنوع بودنان، تشکیل گردید،وبانهم به طور مخفی به مبارزه خود ادامه داده، تا اینکهدرسال 1824 قانون ممنوعیت اتحادیه ها لغو شده واتحادیه توانستند که علنی بمبارزه خویش ادامه دهند؛ ومتعاقبندر سال 1830"اتحادیه ملی از کارگر"تشکیل شد.درسال 1837 جنبش بزرگ چارتیستها به ابتکار انجمن کارگران لندن بوجودامد که از حمایت تمام کارگران وسایر اقشار زحمتکشبرخودارگردید. با ایجاد نخستین هسته های اتحادیه کارگران در جهان تاثیرات مهمی را در جهت مبارزه سازمان یافته کارگران وسایر زحمتکشان جهان وارد نمود که  دستاوردهای بزرگ درجهت شناسایی حقوق وخواستهایبرحقانها داشت.  با پیدایش جنبش کارگری درجهانوبرامد نیروهای مترقیوعدالت خواه  محهزباتئوری انقلابی رهایی بخش طبقه کارگر  برای سرنگونی نظام خون اشامسرمایداریصفحه جدید در تشکل ومبارزه این طبقه باز گردید.کارل مارکس ،از جمله رهبران پیشتاز این طبقه انقلابی با نوشته ها واثار گرانسنگ خویش که بنام" دستنوشته های اقتصادی وفلسفییادست نوشته های 1844"مشهوراست، چهره نظام سرمایداری را علمأ افشاء واساساتوبنیادهایاموزه های استثماری نظام سرمایداری را توضیح وبهاگاهی نسل جوا ن تقدیم نمود.  مارکس بعد از اشناییبادوست خود فریدریش انگلس در سال 1844 اثار بزرگی تاریخی را در باره نظام سرمایداریوپرولتاریامشترکأاغازوتدوین نمودند. در سال 1847 مارکس انگلس به گروه سوسیالیستی کم جمعیت به نام "اتحادیهء کمونست" پیوستند،ودرکمیته مرکزی ان عضویت حاصل نمودند.البته این گروه از کارگران ونیروهای نواندیش وروشنفکرالمانی تشکل یافته بودکه مرکز ان درلندن بود.انگلسومارکس در دوهمین کنگره این اتحادیه اشتراک کردند واز طرف اتحادیه ماموریت کرفتندتااصول برنامه ایی اتحادیه را تدوین نمایند. انهامتنِ را به عنوان" مانفیست حزب کمونست" تحریر داشتند که این اثر تاثیربزرگ را درانسجام مبارزه جنبش طبقه کارگردر جهان بجا گذاشت. دراغاز مقدمه این برنامه  شعار "کارگران جهان متحد شوید" تحریر شده بود.  تدوین مانفیست کمونست ، نوید بخش مبارزه اگاهانهومنسجم را به طبقه کارگردر مقیاس جهان به ارمغان اورد. دولتهای  سرمایداری که با خون وکشتار هزاران انسان نهادینه ، رشد وتکامل نمود، با دسایسوحرکتهای سود جویانهولشکر کشی های نظامی  در کشور های جهان برای غضب منابع طبیعیانها،بعداز جنگ اول جهانی سیطره خویشرا پهن نموده وجهانرامیان خویش تقسیم نمودند.  تفرقه های نژادی، منطقوی،قومی ومذهبیرا در میان کشور های مستعمره خویش گسترش داده و از هیچ نوع اعمال ددمنشانه برای استثمار انسان از انسان به شیوه های گوناگونی دریغ نه کرده اند.

موج انقلابهای سالهای 1848 در اروپا وتظاهراتوراهپیمایهای کارگران در کوشهوکنار جهان از جمله درالمان ، انگلستان و امریکا ؛  برای اعاده حقوق خویش وسرنگونی نظام سرمایه سالاری ؛این قیامها  ،تظاهرات وراهپیمایهابا خشونت توسط دستگاه هایخونخواریسرمایداری سرکوب گردیده وهزاران انسان زحمتکش اعم زن ومردرابه قتل رسانیده اند.

نخستین قیام کارگران زن ومرد در نیویارک در 8 مارچ 1857بود کهبرای  پایین بودن دست مزد، ساعات کار طولانیوتغیر شرایطی غیر انسانیکه بالای کارگران تأمین میشد،صورت گرفت ،که از جانب دستگاه حاکم سرکوب گردید.اعتصاب ده هفته ایی شهر لارنس در زمستان سال 1902تحت شعار " هم نان وهم گل سرخ" که توسط دختران جوان کارگردراعتصاب کارگری یکجا، باسایر همرزمان  خود دوش به دوش این شعار را انتقال ودرمقابل یورش پولیس از خود شهامت نشان داده ومقاومتشدیدمینموداند.

 انجمن کارگرانالمان در سال 1863  تحت رهبری فردیناندلاسال تشکیل که برعلاوه سیاستهای محافظه کارانهورفرمستیوی نقش فعال ایرادرجهت تشکل اتحادیه های کارگری ومبارزه برای حفظ حقوق کارگران  وخواستهای قانونی شان اقدامات عملی را انجام داده اند.

قیام کارگران وانقلاب اجتماعی ،کمون پاریس درسال 1871 بر علاوه عمر کوتاه ان هزاران کارگر وزحمتکشاندردفاعازان،جانهای خودرا از دست داده وصدهانفردیگر زندانی واعدام گردیدند..

تظاهرات وراه پیمایی  کارگران شهر شیکاگو امریکا دراول ماه سال 1886که برای پایین اوردن ساعات کار وافزایش مزد شان به خیابانها برامده بودند . به اثر مداخله پولیس این اعتراضات صلح امیز به خشونت کشیده شده وصدهاتندراین روز کشته وزخمی گردیده،ورهبرانانها زندانی وبعدن اعدام گردیدند.

تظاهرات وقیام کارگران شهر پطروگراد روسیه تزاری در سال 1905علیه شاه مستبد تزاری که بنام "یکشنبه خونین" یاد میگردد. یکی از بزرگترین تظاهرات کارگری بود که توسط شاه مستبد روسیه تزاری سرکوب که صداها کارگراعمازمردوزندراین حادثه خونین جانهای شرینخویشراازدستداداند؛ که این روز همه ساله تحت نام" یکشنبه خونین" از طرف حزب بلشویک روسیه تجلیل بعمل می امد.

 در سال 1914 مارش بزرگی از کارگران وسایر اقشار اجتماعی جامعه علیه جنگ دراروپاواز 1913تا 1914به رهبری کمونستها با برگزاری لشکر بزرگ کارگران و متحدینانها در شهر های اروپا براه اندخته شد که با استقبال جوامع مترقی قرار گرفت.

با داشتن تجارب غنی جنبش کارگری در انقلاب های ، کشورهای روسیه ،المانومجارستانویورش به فابریکه های ایطالیاوتورینتو کاناداواشغال ان درسالهای پس از جنگ اول جهانی  وکمیته های اعتصاب در انگلستان درسال 1926 ومدیریتورهبریسالم جنبش کارگرری در کشور یوگوسلاویا ، نقش برجسته ء انقلابیرادر حیات اقتصادی ،اجتماعیوسیاسیبه نفع خلقای خویش ادا نموده اند.یکی از باعظمت ترین تحولات بنیادی وانقلابی که در جهان صورت گرفت وچهره جهان را تغیر داد، انقلاب کبیر اکتوبربود، که تحت رهبری حزب کمونست روسیه تزاری تحت رهبری  ولادیمرایلچ لنین دولت ونظام بوسیده تزاری روس را سرنگون وقدرت را به طبقه کارگر ومتحدین ان انتقال داد .  برای نخستین بار درجهان دولت کارگری سوسیالیستی بوجودامد ؛وتحت رهبری حزب بلشویک در طول 75 سال عمر خویش تغیرات  چشمگیری در سرنوشت خلق جهان بوجوداورد،

وبمثابهدژمطمئن،دفاع وپشتبانی از استقلال کشورهای مستعمره ونیمه مستعمرهسرمایداری در اسیا،افریقاوامریکای لاتین وایجاد جنبش نوی انقلابی درجهان  نقش برازندهء را انجام داده است . بعداز پیروزی انقلاب اکتوبر،جهان دردوقطب غربوشرق تقسیم ،که یکی در دفاع از زخمتکشانوفرودستان،ودیگریازسود سرمایه درمقیاس جهانی ظهور نمود. هردو برای پیروزی اهداف خویش  مبارزه مینمودند. باا غاز جنگ دوم جهانی  که بوسیله ادلفهتلر از الماناغاز گردید بعد از قتل قتالانسانهاو ویرانی شهرها بیشمار  بالاخره در قلمر کشور سوسیالیستی اتحاد شوری به شکست مواجه  گردید . در این پیروزی تاریخی نقش اردوی سرخ که متشکل ازکارگران و دهقانان بودفراموش ناشدنی وحماسهافرین بود که جهان مترقی هیچ زمانی انرا فراموش نخواهد نمود. باین پیروزی خطر سقوط جهان بدست هیتلر فاشیست درابد از میان برده شد.

جنبش بین المللی طبقه کارگر برای خاطرات تابناک رزمنده گان وقربانیان راه عدالت اجتماعی که در اول ماه می سال 1886 میلادی  درشهر شیکاگو امریکا در اعتراض علیه قانون غیر انسانی حاکمان سرمایداری جانهای شرینخودرا فدای ارمانهای خویش نمودند،در

انترناسیونالدوم،درنخستینگنکرهخود،در سال 1889روز اول می رابه عنوان روز" جهانی کارگران" اعلام داشتند.

بعداز ان همه سالهاز جانب سازمانها مترقی وکارگریباتدویرمحافل وگردهمایی ها از این روز خجسته در کشورهای خویش تجلیل بعمل می آورند.

طبقه کارگر بمثابه موتور تولید توانست که با مبارزه اگاهانه خویش تحت رهبری احزاب وسازمانهای کارگری غرض تحقق خواستها واروزی های  خویش در کشورهای سرمایداریتغیراتی نسبی را به نفع خویش بوجوداورد. امامناسباتوشیوه تولید  نظام سرمایداری که بر بنیاداسثمارفردازفردزنده است ،ازبین نرفته بلکه برای بقای خودتحت شعار "رفاه عامه"برای فریب انها،رفرم های را  به اجرا گذاشته،تاازتشکلوعملاگاهانه انقلابی طبقه کارگرجلوگیری و باابزازوشیوهای مختلفی ضربه مدهش رابه  هسته های این جنبش وارد نموده است.  با تغیرنظم جهانی ویک قطبی شدن جهان به نفع نظام زور وسرمایه ، نظمی جدیدی اقتصادی را بنام "نیولیبرالیزم"،که اغاز" پست مدرنیزم" میباشد،بهتر از گذشته بااستفاده ازرشد فناوری ،لشکرکشیهای نظامی را برای غصب،چوروچپاولمنابع طبیعی کشورهای روبه انکشافوعقب مانده ا اغاز نموده وتمامدستاوردهای  اجتماعی که به نفع طبقه کارگروسایر زحمتکشان در طول دوقرن بدست امدهبود، از میان بردهودر"بازار ازاد"انرابه حراج قرار داده است.برای نجات نظام سرمایه از بحرانهای اقتصادی که هیچ وقت ازبین نه خواهد رفت، بدون رعایت حقوق انسانیوبشری با بهانه های مختلف بنام تروریزم ،القاعدهوطالبان با لشکر کشی نظامی علیه مخالفین عقیدوی خویش تحت نام تحقق"دموکراسی " اقدام نموده که ابعادانهرروز وسیعتر میگردد. بااقدامات مداخله گرانهاشکاروروشن نظامی درکشورهایچلی، افغانستان، عراق ولیبیاوسوریهوغیره، نه تنها ثبات اقتصادی،اجتماعیوسیاسیبوجود نیامده بلکه نسبت بههروقتدیگربدترشدهوباعث تخریب تمام ارزشهای مادی ومعنوی این کشورهاگردیده است.

دامنه بحرانهای مالی نه تنها فروکش نکرده بلکه  نسبت به هر زمان دیگر ابعاد ان وسیعترشده میرود.طوریکه مارکس گفته است"نظامسرمایداری در محور" بحران "قرار دارد ختم هر بحران اغاز بحران دیگری برای نطامسرمایداری است."وضع تشتت بارنظام مالی جهان  بر این گفته صحه گذاشته ؛که به طور متداوم از یک گوشه دنیا به گوشه یگر دنیا سرایت نموده  پیامدهای ناگواری رابه مردم انسرزمینبوجواورده است. فقیرفقیرترمی شود، زرپرستان ،زورسالارنوگنجسالارن قوی ترمی گردند.

مبارزه وتخاصمات در دوقرناخیرتوسطدوقطب"تعاون طلب"(کمونیزم)و"ازادی فردی" (لیبرالیزم) این دوگرایشدربستر تاریخی از اصالت وجایگاه معین برخوردار بودند.در فرایند تحقق ایدایالوژی این دوگرایش ،هیچ کدام نه توانست که اهداف غایهخودرا همه جانبه تحقق بخشند.درعمل معلوم شد که علت وجودی هریک برای دیگری حتمی وضروری بود وبرای رقابت های اندیشوی توانسته بودند که نظم جهانی را ثبات بخشند وعلیه تجاوز وخشونتها  نظامی  بالای کشور های ضعیف برای اهداف سیاسی خویش در دفاع وپشتبانی  ان اقدام نمایند.

تحقق دموکراسی  بدون سهم وفعال توده های بطور اگاهانهبابستر فراغ اجتماعی ناممکن بوده ونمیتواند،کهارضاع جامعه را براورده ساخته واز تمام بلیهءزمانیانهارانجات دهد.

 

ماخذ: مارکس وسیاست مدرن

نئولیبرالیسم ،تاریخ مختصراز دیوید هاری


April 29th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي